عموم مردم منتفع انرژی ارزان نیستند
سید احسان حسینی پژوهشگر انرژی در گفتگو با خبرگزاری ایرنا عنوان کرد: شما موضوع را از بنزین شروع کردید در حوزه انرژی منتها به نظرم کلاً بحران حوزه انرژی فراتر از بنزین است و کل حاملهای انرژی ما اعم از بنزین، گازوئیل، گاز، برق و همه حاملهای دیگر، الان در مرز ناترازی قرار دارد و یا ناتراز شده است. اگر نگاهی به شاید ۱۰ سال آینده داشته باشید، ایران الآن سومین تولیدکننده بزرگ گاز دنیا است، سومین تولیدکننده بزرگ نفت اپک است، ولی در ۱۰ سال آینده تقریباً میشود گفت که منابعی برای صادرات انرژی ندارد. یعنی یک منبع خدادادیای که میشد با اتکای به آن کشور را رشد بدهد و به تولید و ثروت برساند، الان وضعیتی داریم که باید واردات بنزین انجام میدهیم. در گاز به نارترازی سنگین خوردهایم. مثلاً ما سال ۹۹ سه میلیارد دلار بنزین صادر کردیم. الآن طبق براوردهایی که داریم سه میلیارد دلار دوباره باید واردات داشته باشیم که همین میشود ۶ میلیارد ارزبری یا ارزآوری منفی. در گاز هم همینطور است. الآن گاز هم ما حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون متر مکعب در روز ناتراز هستیم.
ظرفیت ۲۰ میلیارد دلار صرفهجویی گاز در سال
امروز یک آماری را میخواندم از شرکت بهینهسازی مصرف سوخت که میگفت الان ظرفیت بهینهسازیمان حدود ۲۰ میلیارد دلار صرفهجویی گاز در سال است. همین ناترازی که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب است ناشی از همین عدم بهینهسازی است که در واقع دارد سالانه ۲۰ میلیارد دلار به کشور عدم النفع و خسارت از طرف مختلف وارد میکند که بحث سوزاندن گاز مایع در نیروگاهها و مسائل دیگر است.
در گازوئیل هم به نقطه سر به سر رسیدهایم. حتی امسال شنیدهام که حدود ۳۰۰ میلیون دلار برای واردات گازوئیل در نظر گرفتهایم. اگر همه این عاملها و ناترازیها را جمع کنید در مجموع کل تلاشهای دولت برای افزایش صادرات نفت و فروش نفت به چین، تعمیق روابط با شرق و بریکس و شانگهای، همه از بین رفتهاند. شما هر چقدر تلاش کنید در سیاست خارجی خودت موفق باشید، تا زمانی که این مشکل داخلی یعنی مشکل بحث حکمرانی انرژی را حل نکنیم همه چیز تباه میشود و همه درآمدها از بین میرود.
اینکه چرا ما با ناترازی مواجه شدیم کمی کلانتر از بحث قیمتگذاری است. به نظرم موضوع قیمتگذاری را زود شروع کردیم. دید ما به انرژی کلاً غلط است. یعنی میگوییم که آیا انرژی باید یک منبعی برای تولید ثروت باشد یا اینکه همینطوری آن را مصرف کنیم و یک رانتی بدهیم؛ مثلاً به نوعی با قیمتهای خیلی پایین هدر هم برود و ناکارآمدیهای حوزههای دیگر را با انرژی جبران کنیم.
الآن نگاه دوم حاکم است؛ یعنی نمیگوییم الآن مثلاً ما گاز داریم، نفت داریم، بنزین داریم؛ اینها را بیاوریم در زنجیره ارزش از آن محصولات باکیفیت تولید و با ارزش افزوده صادر کنیم تا درآمدزایی داشته باشیم. میگوییم گاز را بدهیم مثلاً به بخشهای مختلف با تکنولوژیهای پایین، با هدررفت زیاد و بازدهی کم، همه اینها از بین برود.
آبان سال ۹۸ که قیمت بنزین بالا رفت و ما با اعتراضات مواجه شدیم، عمده اعتراضات در حاشیه شهر تهران بود. چرا؟ چون در خود شهر تهران قیمت مسکن بالا بود، مردم به حاشیه شهرها رجوع کرده بودند و این هزینه بالای مسکن و حمل و نقل را با قیمت پایین بنزین جبران کرده بودند و آن افزایش قیمت دقیقاً به آن مردمی که در واقع از قیمت بالای مسکن به حاشیه رفته بودند، برای آنها مشکل ایجاد کرده بود. میخواهم بگویم که در همه حوزهها نگاه ما به انرژی این است که بیاید سایر ناکارآمدیهای ما را جبران کند. پس این نگاه باید تغییر کند.
منتفعان انرژی مردم نیستند
این نگاه چه تبعاتی دارد؟ آمدهایم انرژی را ارزان در اختیار هم بخشها قرار دادیم ولی منتفعان این انرژی ارزان، دهکهای پایین جامعه نیستند. در بخش مصرف خانگی، کدام دهکها، کدام اقشار میآیند انرژی بیشتری مصرف میکنند؟ مثلاً در همین بنزین. دهکهای بالای جامعه هستند. اشاره کردند که ۱۷ برابر. نگوییم یارانه پنهان، بگوییم هزینه فرصت. این طوری محاسبه کنیم.
دهک دهم ۱۷ برابر بیشتر از دهک اول از انرژی بنزین بهرهمند است که در گاز و در برق هم سه برابر بهرهمند است. یا اصلاً بیاییم از مردم هم خارج شویم و در بحث صنایع برویم. مثلاً گاز با قیمت کمی ارزانتر که مزیت رقابت ایجاد کند. در کدام صنایع میرود؟ صنایع پتروشیمی. خب پتروشیمیها در کشور چه تولید میکنند؟ متانول که یک ماده نیمهخام است. حالا ارزش این ماده نیمهخام از ارزش صادراتی گاز کمتر است و حالا ما میآییم مثلاً به اینها یک رانتی میدهیم، اینها هم اصلاً زنجیره ارزش را توسعه نمیدهند، بعد برای کشور ارزآوری دارند، از طرفی ارز است که دست همین پتروشیمیهاست. در واقع منتفع این انرژی ارزان به پتروشیمیها و سایر بخشهای دیگر مثل فولادیها میرسد. یا اصلاً فولادیها را هم اگر نگاه کنید مثلاً همان زنجیرههای ابتدایی را توسعه دادند، یک نیمهخام فروشی انجام میدهند با یک رانت انرژی که در اختیار آنها قرار گرفته است.
این معادله را چطوری حل کنیم؟
پس این منتفعان انرژی ارزان چه در صنایع، چه در خانگی، هیچوقت دهکهای پایین جامعه نیستند و دهکهای بالا هستند که کاملاً از این رانت دارند بهرهمند میشوند و این به خاطر آن نگاه غلط است که گفتیم یک رفاه نامحسوسی ایجاد کنیم. همین طوری انرژی را در اختیار مردم قرار دادیم و نگاه تولید ثروت به این قضیه نداریم.
ما باید اولاً این نگاه را درست کنیم و تغییر بدهیم. وقتی میخواهیم این نگاه را تغییر بدهیم، با یک معادله مواجه هستیم که میگوییم وقتی انرژی را ارزان در اختیار مردم قرار دادی که دهکهای پایین هم جزء آن هستند، این برای مردم یک زیست اقتصادی ایجاد کرده است. یعنی بر فرض مثلاً همین بحث حاشیه شهرها، خب بنزین ارزان برای آنها خیلی مهم است که هزینه حمل و نقل آنها بالا نرود. شما میخواهی این معادله را چطوری حل کنید؟ چگونه آن را تغییر بدهید که در این زیست اقتصادی دهکهای آسیبپذیر جامعه و اقشار کمبرخوردار بتوانند از نعمت انرژی بهرهمند شوند؛ نه اینکه بر فرض بیاییم یک نگاه سادهانگارانه داشته باشیم و بگویم حالا قیمت انرژی را بالا برد تا جهانی شود، بعد همان افزایش قیمت تورم ایجاد کند، آثار انتظاری شکل دهد، بعد دو مرتبه نرخ ارز بالا برود و دو مرتبه همان اتفاقی بیفتد که در آبان ماه رخ داد و به معیشت مردم آسیب زد. فارغ از اینکه بحث مدل اجرا هم غلط بوده است.
پس بحث خود را در بخش اول خلاصه میکنم. باید نگاه به موضوع انرژی اصلاح شود و بر مبنای آن این معادله فعلی که زیست اقتصادی ایجاد کرده است، مبتنی بر انرژی ارزان اصلاح شود و این هم جزء از طریق یک برنامه جامع قابل حل نیست.