از طوفان صحرا تا طوفان الاقصی
بیستم و هفتم دی ماه 1369 موشکهای اسکاد رژیم بعث عراق به تلآویو و حیفا و برخی اراضی اشغالی اصابت کرد.
این حمله در پاسخ به شروع حملات گسترده هوایی آمریکا و متحدین غربی و عربی بود؛ صدام در صدد بود با این حمله و پاسخ احتمالی اسرائیل، کشورهای عربی را از ائتلاف آمریکا خارج کند، همچنین ایران به عنوان مدافع فلسطین را با خود خود همراه کند تا از مخمصه طوفان صحراء نجات پیدا کند.
پنج ماه قبل یعنی یازده مرداد 1369 صدام به کویت حمله کرد و با اشغال کویت، یک بحران بینالمللی ایجاد کرد که پیامد آن، جنگ خلیج فارس بود.
از حمله ائتلاف آمریکا به عراق در سال 1991 به جنگ خلیج فارس، جنگ اول خلیج فارس، طوفان صحراء و همچنین جنگ کویت یاد میشود.
حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و وعده انتقام پشیمانکننده از رژیم صهیونیستی توسط ایران فرصتی ایجاد کرد تا به بازخوانی حمله موشکی صدام به اسرائیل و مقایسه آن با پاسخ ایران به این رژیم در شراط کنونی نظام بینالملل بپردازیم.
پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق، رژیم صدام از لحاظ اقتصادی در موقعیت نامطلوبی قرار گرفت و نتیجهای جز ویرانی و فروپاشی اقتصادی نداشت؛ همچنین از زمان تاسیس، عراق در تنگنای ژئوپلیتیکی از نظر دسترسی به آبهای آزاد بوده و تنها از طریق استان بصره کمترین مرز آبی با خلیج فارس را دارد. از همین رو، همواره خوزستان ایران و کویت دو هدف مهم و استراتژیک توسعهطلبانه برای حاکمان عراق بوده است. (احسان یاری، داود حاتمی، حمیده حاتمی، رضا حاتمی، 1401، ص:70) جنگ ناکام هشت ساله با ایران، عراق را از دستیابی به خوزستان بازداشت و این بار از طریق اشغال کویت و دستیابی به منابع نفتی آن و دسترسی به خلیج فارس به دنبال فرار از مشکلات اقتصادی و پیگیری اهداف توسعه طلبانه خود بود.
این اقدام، با مواجهه شورای امنیت سازمان ملل و ایالات متحده همراه بود و درست در زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در لبه فروپاشی بود و جهان آماده نظام تک قطبی به هژمونی ایالات متحده آمریکا بود، ائتلاف بزرگ آمریکا با همراهی بیش از سی کشور غربی و عربی همراه بود و بزرگترین لشکرکشی بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد؛ نزدیک به یک میلیون نیروی نظامی ائتلاف که حدود هفتصدهزار نفر آن، از ارتش آمریکا بودند به خاورمیانه حمله کرده و پس از 43 روز کویت را از اشغال عراق آزاد کردند.
در آن برهه، عراق تازه از جنگ هشت ساله با ایران خارج شده بود، ایالات متحده در اوج قدرت بود، تمام کشورهای عربی به ائتلاف ایالات متحده پیوستند و شورای همکاری خلیج فارس 150 هزار نیروی نظامی در اختیار ائتلاف قرار داد و بودجه ده میلیارد دلاری برای هزینههای این جنگ تصویب کرد.
همچنین تحریمهای جامع مالی و تجاری گستردهای علیه عراق توسط شورای امنیت و آمریکا وضع شد و آثار ناگواری بر اوضاع آشفته عراق گذاشت. برخی گزارشها از کشته شدن نیم میلیون کودک عراقی به خاطر سوء تغذیه و شرایط دشوار بهداشتی خبر میداد.
لیلی استال روزنامه نگار آمریکایی در برنامه «۶۰ دقیقه» در دوازدهم مه ۱۹۹۶ در مصاحبه با مادلین آلبرایت وزیر وقت امور خارجه ایالات متحده میپرسد: «در اثر تحریمهای اقتصادی علیه عراق از سال ۱۹۹۰ ما شنیدهایم که نیم میلیون کودک جان خود را از دست دادهاند و این تعداد بیشتر از تعداد کودکانی است که در حادثه هیروشیما جان دادند. آیا واقعا ارزشش را دارد؟»
مادلین آلبرایت در پاسخ گفت: «به نظرم این انتخابی بسیار دشوار است. اما این هزینه، به نظر ما این هزینه ارزشش را دارد.»
این وضعیت ادامه داشت و روز به روز رژیم بعث عراق رو به ضعف مینهاد تا در نهایت با جنگ دوم خلیج فارس در سال 2003 به حکومت صدام پایان داده شد.
اما درباره ایران در دوران کنونی اوضاع متفاوت است؛ ایران در مخمصه بین دو جنگ گرفتار نشده، بیش از سی کشور جهان به همراه ایالات متحده به ایران لشکرکشی نکرده، رأساً و مستقیما به سرزمینهای اشغالی حمله نکرده بلکه از طرف رژیم صهیونیستی مورد حمله واقع شده و جامعه جهانی به ایران حق پاسخگویی نسبت به تجاوز به کنسولگری را میدهد.
همچنین تحریمهای ایالات متحده سالها به ایران فشار آورده اما ایران همچون عراق دچار قطحی، گرسنگی و تحمیل سوء تغذیه و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی نشده و با وجود گرانیها و فشار معیشتی اقتصاد کشور از هم نپاشیده است.
علاوه بر این، موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی ایران، دسترسی به آبهای آزاد جهانی و اشراف کامل بر تنگه هرمز که به عنوان مرکز ریملند در نظریه اسپایکمن شناخته شده و آن را شاهرگ اقتصادی جهان مینامند، ایران را نسبت به عراق متمایز میکند و قدرت بازیگری فوقالعادهای به جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل میدهد و همواره تهدید به بستن تنگه هرمز را به مثابه یک برگ برنده در معادلات جهانی مورد استفاده قرار میدهد.
عراق به تهمت داشتنِ سلاح هستهای توسط آمریکا در سال 2003 مورد تجاوز قرار گرفت و هیچ گاه سندی از توانایی اتمی عراق به نمایش گذاشته نشد؛ امروز جمهوری اسلامی دارای توانمندی بومی در چرخه سوخت هستهای است و توانسته توانمندی خود را به جامعه جهانی اثبات کند و با خروج ایالات متحده از توافق هستهای موسوم به برجام در مقام مدعی قرار گرفته است.
بر خلاف عراق، امروز کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس روابط خوبی با جمهوری اسلامی برقرار کردند و دولت سعودی نیز پس از چند سال تنش، به عادی سازی روابط با ایران رسید و دومینووار دیگر کشورهای عربی و مسلمان با ایران وارد روابط حسنه شدند. همچنین ایران در منطقه متحدین استراتژیک دولتی و شبه دولتی همچون دولت سوریه و گروههای وفاداری همچون حزبالله، حشدالشعبی، انصارالله یمن و … دارد که همگام و همراه با ایران به تنگتر شدنِ حلقه محاصره رژیم صهیونیستی کمک میکنند.
از طرف دیگر، خودیاری ایران در برقراری امنیت ملی و توانایی تولید انبوه سلاح و حتی صادرات پهپاد و دیگر تسلیحات نظامی حتی به قطبهای بزرگ جهان همچون روسیه و چین، جمهوری اسلامی ایران را با رژیم صدام از نظر توانمندی آفندی و پدافندی متمایز کرده است.
نکته مهم و اساسی نیز، این است که وارد دوران گذار در نظم بینالملل شدیم و دیگر ایالات متحده مثل گذشته تک قطب نظام بینالملل نبوده و قدرت هژمونیک آن با ظهورِ قطبهای جدید رو به افول نهاده است.
با این اوصاف، حمله احتمالی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی در پاسخ به تجاوز به مرکز دیپلماتیک ایران در سوریه، به طور کلی با حملات رژیم بعث عراق به اسرائیل متفاوت است و بر خلاف عراق که از طرف جامعه بینالملل در تنگنا قرار داشت، این بار ایران در وضعیت کنشی است و با دست برتر نسبت به رژیم صهیونیستی میتواند نظم منطقهای را به طور موثر دچار تحولی سرنوشتساز کند.