نگاهی به منابع تولید برق در جهان بیانگر آن است که ۴۵ درصد از برق دنیا توسط نیروگاههای ذغالسنگ و اتمی تولید میشود، در حالیکه سهم این ۲ نوع نیروگاه در ایران کمی بیشتر از یک درصد است. همین مسئله سبب شده تا اتکای تولید برق ایران به گاز طبیعی افزایش یافته و بحران کمبود گاز در زمستان، صنعت برق کشور را هم به دردسر بیندازد.
توسعه نیروگاههای ذغالسنگ و اتمی در ایران با ۲ چالش مواجه است. اولین چالش خلا فناوری توسعه این واحدهای نیروگاهی است. در نیروگاههای ذغالسنگ، فناوری بویلر واحدهای سوختی در ایران وجود ندارد و در نیروگاههای اتمی نیز فناوری راکتورها در کشور توسعه پیدا نکرده است.
چالش دوم توسعه نیروگاههای ذغالسنگ و اتمی هزینه بالای سرمایهگذاری این واحدهای تولید برق نسبت به نیروگاههای گازی است. معماری نظام تامین مالی انرژی ایران نیز سهم بالایی برای بخش سرمایهگذاری قائل بوده و توجهی به هزینه یکسان شده انرژی (LCOE) ندارد، لذا این چالش به توقف توسعه نیروگاهها منتهی شده است.
با توجه به چالشهای یاد شده انتقال فناوری و اتکا به رویه سرمایهگذاری خارجی میتواند زمینه شکوفایی نیروگاه ذغالسنگ و اتمی در حوزه انرژی ایران را فراهم کند. با توجه به ارتباط اقتصادی ایران و چین و توان بالای فناوری چینیها در حوزه ساخت نیروگاههای اتمی و ذغالسنگ، قرارگیری این مسئله در بستههای اقتصادی ۲ کشور اهمیت بالایی دارد.
البته طی سالهای اخیر انتقال فناوری بویلر نیروگاههای ذغالسنگ از چین در دستور کار وزارت نیرو قرار داشته اما کارشکنی یک پیمانکار در ایران و همچنین نبود انگیزه از سمت طرف چینی کار را متوقف کرده است. همچنین اخیرا سطحی از گفتوگوها میان متولیان انرژی اتمی ایران و چین برای توسعه نیروگاه اتمی در ایران آغاز شده اما پیشرفت مطلوبی ندارد.
کنار هم قراردادن پازل توسعه نیروگاههای ذغالسنگ و اتمی در ایران بیانگر آن است، مادامی که این ۲ طرح در قالب ایده کلان و بسته اقتصادی میان ایران و چین توسط بالاترین مقامات اجرایی ۲ کشور مورد بررسی قرار نگیرد، رویه کند و بدون نتیجه سالهای اخیر مشابه پیادهروی روی تردمیل تکرار شده و نتیجهای به نفع ایران حاصل نخواهد شد