با افزایش قیمت نمیتوان مشکل ناترازی انرژی را حل کرد
به گزارش خبرنگار خط انرژی، شدت مصرف انرژی شاخصی برای تعیین کارایی انرژی در سطح اقتصاد ملی هر کشور است که از تقسیم مصرف نهایی انرژی بر تولید ناخالص داخلی محاسبه میشود. طبق ترازنامه انرژی سال 99 و گزارش آژانس بینالمللی انرژی، شدت مصرف انرژی ایران بر اساس برابری قدرت خرید، بیش از دو برابر میانگین جهانی است.
مقایسه شاخصهای مصرف انرژی در ایران و سایر کشورها نشان میدهد که وضعیت کشور در این حوزه چندان جالب نیست. منفی شدن تراز گاز در ماههای سرد سال از سال 99 و پیشبینی تعمیم آن به کل سال، منفی شدن تراز بنزین و گازوئیل در سال جاری و غیره، همه و همه هشدارهایی است که حاکی از بحران انرژی در آینده ایران است و ضرورت دارد، ریلگذاریها در این حوزه تغییر کند.
اما با وجود اهمیت تعریف و اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف سوخت برای حل مشکل ناترازی انرژی، اکنون بیش از یک دهه است که اقدامی جدی در این حوزه صورت نگرفته است و دولتها نسبت به این پروژهها بیتفاوت هستند. این بیتفاوتی موجب میشود که ناترازی انرژی در ایران بیشتر و بیشتر شده و در نهایت در یک اقدام نسنجیده به شوک درمانی ختم شود.
در این راستا برای بررسی وضعیت فعلی ناترازی انرژی در کشور و راهکارهای پیشرو با «غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد حوزه انرژی» به گفتگو نشستیم.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
خط انرژی: اخیرا اختلاف نظرهایی درباره وضعیت تراز انرژی در ایران ایجاد شده است، به گونهای که برخی کارشناسان در فضای رسانهای مطرح کردهاند که ناترازی انرژی در ایران یک امر موهومی است و صرفا با هدف افزایش قیمتها مطرح میشود. میخواستم نظر شما را درباره چشمانداز تراز انرژی ایران در حاملهای مختلف مثل گاز، برق، بنزین، گازوئیل و غیره بدانم؟
حسنتاش: با تشکر از دعوت اینجانب به مصاحبه، ببینید وقتی از ناترازی صحبت میکنیم اگر بخواهیم دقیق حرف بزنیم باید ببینیم که آیا از ناترازی کل انرژی صحبت میکنیم یا ناترازی در بعضی از حاملهای انرژی. ما در ایران بیش از 97 درصد از انرژی اولیهمان از نفت خام و گاز طبیعی تامین میشود.
درباره نفت خام حدود 3.6 میلیون بشکه ظرفیت تولید داریم که به فرض اینکه در بهترین شرایط بتوانیم در سقف ظرفیتمان تولید کنیم، از این تولید نفت خام حدود 1.9 میلیون بشکه آن به پالایشگاههای داخلی میرود تا به فرآوردههای مختلف تبدیل شود و به مصرف داخلی برسد و بقیه صادر میشود که اگر به دلایل تحریم یا به هر دلیلی نتوانیم صادر کنیم از کل تولید نفت خام ما کسر میشود، ولی تاثیری بر نفت خام موردنیاز پالایشگاهها ندارد.
اما درباره گاز طبیعی ما بیش از 95 درصد گاز تولیدی را در داخل مصرف میکنیم و سهم بسیار کمی را صادر میکنیم که صادرات ما تنها به ترکیه و عراق است و مقداری هم از ترکمنستان گاز وارد میکنیم که چند سالی قطع شده بود، ولی ظاهرا دوباره برقرار شده است. البته در کنار تولید گاز، تولید میعانات گازی هم داریم که بخشی از آن مصرف داخلی میشود و بخشی از آن صادر میشود.
بنابراین اگر درباره کل انرژی صحبت کنیم باید بگوییم خیر هنوز تراز انرژی کل ما منفی نشده چون هنوز میتوانیم به جای صادارت نفت و گاز، آن را در داخل مصرف کنیم و جایگزین کنیم. البته با این روندی که حرکت میکنیم حداکثر تا 10 سال آینده تراز کل انرژیمان هم منفی خواهد شد و چیزی برای صادرات باقی نخواهد ماند مگر اینکه فکر اساسی کنیم. بنابراین به طور خلاصه الان تراز انرژی کل منفی نیست و هنوز صادرکننده هستیم و منفی شدن تراز انرژی کل یعنی اینکه به طور خالص واردکننده انرژی باشیم.
حالا یک بخشی از این نفت و گاز مصرف داخلی و عمدتا گاز به نیروگاهها میرود و تبدیل به انرژی ثانویهای به نام برق میشود. اما وقتی به حاملهای انرژی میرسیم بحث ناترازی مطرح میشود. درباره بنزین ما هم در پالایشگاههای نفت و هم در پالایشگاههای میعانات گازی (پالایشگاه ستاره خلیج فارس) تولید بنزین داریم، با در سرویس قرار گرفتن فازهای جدید پالایشگاه ستاره خلیج فارس چند سالی بالانس بنزین ما مثبت شده بود و ما که تا قبل از آن واردکننده بنزین بودیم خودکفا شدیم و حتی میتوانستیم مقداری بنزین صادر کنیم، اما با رشد تقاضا، مجددا تقاضا از عرضه سبقت گرفت و دوباره واردکننده بنزین شدهایم. البته مقداری بنزین قاچاق میشود که مقدار دقیق آن مشخص نیست و اگر این قاچاق را صادرات غیرقانونی یا غیررسمی حساب کنیم ممکن است هنوز واردکننده خالص نشده باشیم.
در مورد گازوئیل فکر نمیکنم ناترازی عمدهای داشته باشیم. درباره برق متاسفانه در زمانهای پیک یا اوج مصرف ناترازی داریم که به صورت قطع برق بعضی از صنایع یا محدود کردن صنایع در مصرف و قطع برق در شهرکهای صنعتی و بعضی مناطق خود را نشان میدهد.
درباره گاز هم خصوصا در اوج مصرف در زمستان ناترازی داریم که مجبور به قطع گاز پتروشیمیها و بعضی صنایع میشوند و این ناترازی سال به سال در حال تشدید است، چون مصرف رشد دارد اما تولید به دلیل شرایط مخازنمان و به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی افت دارد.
خط انرژی: به نظر شما ریشه مشکلات مربوط به ناترازی انرژی چیست؟ آیا ما کم تولید میکنیم و یا اینکه در حوزه مصرف دچار هدررفت هستیم و شدت مصرف انرژی در ایران بالاست؟ اگر مشکل در حوزه مصرف است راهکار چیست؟ آیا مقصر مردم هستند یا دولتها؟
حسنتاش: اولا با وجود آنچه که در پاسخ سوال اول ذکر شد بهتر است بپرسید که ریشه مشکلات در ناترازی بعضی حاملهای انرژی چیست. اما خیلی روشن است که ریشه ناترازی چیست. کشور با افزایش جمعیت و توسعه گازرسانی و افزایش تعداد اتومبیل و افزایش تجهیزات مصرفکننده انرژی، مصرفش افزایش مییابد اما تولید حاملها متناسبا افزایش نمییابد، چون در مورد فرآوردههای نفتی مستلزم افزایش ظرفیت پالایشگاهی، در مورد برق مستلزم افزایش ظرفیت نیروگاهی و در مورد گاز مستلزم توسعه میادین گازی و افزایش ظرفیت تولید گاز است که اینها هم مستلزم سرمایهگذاری سنگین است ولی منابع و پول نیست.
اما به نظر من مشکل اصلی در مصرف است. ما اگر درست مصرف کنیم همین میزان تولید هم کفایت میکند اما در مورد مصرف شاید واژه هدررفت درست نباشد، چون هدررفت مثلا به ذهن متبادر میکند که کسی برود بنزین را در بیابان بریزد که کسی این کار را نمیکند. مساله، مصرف غیربهینه است. بخاریهای گازی ما مطابق استانداردهای امروز دنیا تولید نمیشود و بیش از دو برابر بخاریهای پیشرفته امروز دنیا گاز مصرف میکند. اتومبیلی که سازنده داخلی تولید میکند متناسب استانداردهای روز دنیا نیست و در هر صد کیلومتر بیش از دو برابر اتومبیلهای استاندارد روز مصرف میکند.
نیروگاههای ما متناسب استاندارهای روز دنیا نیست و در حالی که در دنیا متوسط راندمان تبدیل نیروگاهی یعنی تبدیل سوخت اولیه نفت و گاز به برق، بالای 50 درصد و رو به افزایش است، در ایران متوسط راندمان تبدیل انرژی نیروگاهها حدود 35 تا 36 درصد است و در بقیه تجهیزات مصرفکننده سوخت و در صنایع هم وضعیت همین است و ما به شدت از تکنولوژی روز دنیا عقب هستیم. البته کیفیت سوختهای تولیدیمان نیز استاندارد نیست، یعنی مثلا گازوئیل و بنزینی که تولید میکنیم مطابق استانداردهای روز دنیا نیست.
مقصر اول و اصلی هم به نظر من دولت است. دولت و حاکمیت است که باید برنامهریزی درست داشته باشد و با ابزارهای خود مصرف را هدایت و کنترل کند و حاکمیت است که باید روابط بینالمللی را طوری تنظیم کند که ما بتوانیم دسترسی به دانش روز دنیا داشته باشیم. ضمن اینکه توزیع انرژی ما هم بهینه نیست که بحث جدایی دارد.
خط انرژی: چرا پروژههای بهینهسازی مصرف سوخت در ایران اجرایی نمیشود؟ مشکل کجاست؟
حسنتاش: اولین مشکل این است که در ایران مصرف و کنترل آن اصلا متولی درستی ندارد. ما دو دستگاه متولی بهینهسازی در وزارتین نفت و نیرو داریم که این دو وزارتخانه مسئول تولید انرژی هستند و آنقدر در کار خودشان گرفتارند که به مصرف نمیرسند. هرگاه خیلی تحت فشار تامین هستند بهینهسازی مصرف یادشان میافتد و هرگاه یا هر فصل که کمتر مشکل دارند یادشان میرود و برنامه درست و مستمری ندارند.
بنده قبلا دلایل اجرا نشدن پروژه های بهینهسازی را آسیبشناسی کردهام و هشت مشکل را برشمردهام یکی از آنها همین اشکال ساختاری در بخش انرژی و در جایگاه متولیان بهینهسازی انرژی است و یکی ضعف فرهنگ بهرهوری در کشور و غیره است. اما بنظر من مشکل اصلی این است که دولتها در ایران هیچکدام درک درست و عمیقی از این مقوله نداشته و ندارند و به تبع آن عزم جدی در رفع مشکلات آن وجود نداشته است.
خط انرژی: آیا صرفا با سیاستهای قیمتی مثل مشابه آنچه در آبان 98 رخ داد، میتوان مشکل ناترازی انرژی را حل کرد؟ آیا بدون اصلاح قیمت انرژی و در قیمتهای فعلی میتوان نسبت به پیشبرد پروژههای بهینهسازی امیدوار بود؟
حسنتاش: به نظر من و با توجه به تجربیات روشنی که در کشور چه در افزایش قیمت حاملها در 89 و 90 و چه در تجربه 98 وجود دارد، در اقتصاد دارای تورم ساختاری ایران، با افزایش قیمتها نمیتوان مشکل بهرهوری انرژی را حل کرد که به تبع آن ناترازی هم حل شود. بله به نظر من بدون اصلاح اولیه قیمتها نیز میتوان پروژههای بهینهسازی را پیش برد و چندین قانون و دستورالعمل در این رابطه وجود دارد که متاسفانه مانند خیلی از قوانین دیگر و خیلی از احکام دیگر برنامههای پنج ساله، اجرایی نشده است و متناسب با افزایش راندمان انرژی میتوان قیمت حاملها را اصلاح کرد.
خط انرژی: نظر شما درباره شیوه اصلاح قیمت به صورت پلکانی چیست، آیا اقداماتی نظیر اصلاح تعرفه های گاز صحیح است؟
حسنتاش: در مورد گاز و برق که کنتور وجود دارد و اطلاعات مصرفکنندگان کممصرف و پرمصرف قابل احصاء است میتوان این کار را انجام داد کما این که در حال انجام است.
خط انرژی: به نظر شما راهکار حل بحران بنزین چیست؟ آیا ایجاد سهمیه سوم یا طرح تخصیص بنزین به هر فرد به جای هر خودرو بهتر نیست؟
حسنتاش: راه حل بحران بنزین، بهینهسازی شبکه حمل و نقل، توسعه و بهسازی شبکه حمل و نقل عمومی، تحول اساسی در صنعت خودرو و کیفیت خودرو، اصلاح کیفیت سوخت، بهینهسازی سبد سوخت خودرو و خیلی اقدامات دیگر است. منطق دنیا خودروی ارزان و سوخت و قطعه و تعمیرات گران است که موجب میشود نگهداری خودرو اصطلاحا به خرج افتاده که به دلیل فرسودگی مصرفش هم بالا رفته به صرفه نباشد.
ولی ما کلا خلاف منطق دنیای پیشرفته رفتار میکنیم و نمیتوانیم هم خوروی بیکیفیت پرمصرف را بسیار گران به مردم بدهیم و هم سوخت را گران کنیم، اینها به صورت سیستمی باید حل شود. تخصیص بنزین به هر فرد به نظر من هیچ منطقی ندارد و هیچ تجربهای هم در جهان ندارد. ایجاد سهمیه سوم هم عملا یک نوع گران کردن است که به نظر من در شرایط فعلی کشور به صلاح نیست.
خط انرژی: عملکرد دولت سیزدهم و وزارت نفت را در حوزه رفع ناترازی انرژی چگونه ارزیابی میکنید؟ (چه در حوزه تولید و چه در حوزه مصرف).
حسنتاش: به نظر من همه دولتها در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهاند و این دولت هم بدتر از همه. اما من اولویت را در بخش مصرف میدانم. مطالعات نشان داده که هزینه آزاد کردن یک واحد انرژی از طریق سرمایهگذاری در بهرهوری انرژی از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است، ضمن این که آثار مثبت زیست محیطی نیز دارد و لذا تا به وضعیت بهینهای از این جهت نرسیدهایم، قطعا سامان دادن به مصرف اولویت دارد.