پتروشیمی

پتروشیمی مبین در بزنگاه مدیریتی

تکرار تجربه‌های نیمه‌کاره در سایه وعده‌های بی‌سرانجام با انتخاب هاشم نجفی

انتخاب هاشم نجفی به‌عنوان مدیرعامل پتروشیمی مبین، پرسش‌های جدی درباره آینده این مجموعه کلیدی در صنعت پتروشیمی کشور ایجاد کرده است.

هاشم نجفی ادعا میکند که مبین خانه اوست و میتواند سود خوبی ایجاد کند.

وی اهدافی همچون رفع ناترازی در منابع انسانی، تعیین تکلیف قیمت‌گذاری یوتیلیتی با حفظ منافع همه ذی‌نفعان، تقویت نقش‌محوری شرکت مبین انرژی در تأمین یوتیلیتی منطقه، توسعه بازار و افزایش ظرفیت تولید، تسریع اجرای پروژه‌های جاری و یکپارچه‌سازی فعالیت پتروشیمی آپادانا با ساختار اصلی مبین تعریف کرده است.

همین اهداف به خوبی نشان میدهد که مبین را خوب نشناخته، نمیداند بایستی با واحد یوتیلیتی سود ده چه کند و برنامه دارد با جلب نظر نیروی انسانی و مدیران بالاسری، جای پای خود را محکم کند.

نگاهی به کارنامه وی نشان می‌دهد که حضور یک مدیر حراست در مدیریت ارشد شرکت پتروشیمیایی، بیش از آنکه با دستاوردهای پایدار همراه باشد، با پروژه‌های نیمه‌تمام، بهره‌برداری‌های صوری و عدم تحقق اهداف تولید گره خورده است.

مصداق بارز این موضوع، عملکرد وی در پتروشیمی توسعه پلیمر پادجم و pdh کنگان است؛ جایی که پس از سال‌ها انتظار، این پروژه در سال ۱۴۰۳ به‌طور نمایشی افتتاح شد، اما نه تنها توانایی تولید حتی یک گرم ABS را نداشته و ندارد، بلکه با ظرفیتی بسیار محدود، صرفاً به تولید پلی‌استایرن بسنده کرده است.

تکیه بر چنین کارنامه‌ای برای اداره یکی از حیاتی‌ترین شرکت‌های زیرساختی کشور یعنی پتروشیمی مبین، می‌تواند پیامدهای سنگینی در پی داشته باشد.

مبین به‌عنوان تأمین‌کننده اصلی سرویس‌های یوتیلیتی برای ده‌ها واحد تولیدی در عسلویه، نیازمند مدیریتی کارآمد، با برنامه‌ریزی دقیق و توانمندی در حل چالش‌های پیچیده عملیاتی است؛ در حالی‌که تجربه‌های گذشته نجفی، نشانه‌ای از چنین ظرفیت‌هایی ارائه نمی‌دهد.

اگر الگوی مدیریتی مبین نیز همچون پادجم به سمت افتتاح‌های نمایشی و تحقق‌نیافتن وعده‌ها برود، این شرکت نه تنها از جایگاه تثبیت‌شده خود در زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی فاصله خواهد گرفت، بلکه ریسک بزرگی را به سایر مجتمع‌های هم‌جوار و در نهایت به تراز صادراتی کل صنعت تحمیل خواهد کرد.

ادامه این روند، می‌تواند مبین را از مسیر سودآوری واقعی خارج کند و آن را درگیر بحران‌های مشابهی سازد که امروز در شرکت‌هایی چون زاگرس مشاهده می‌شود؛ بحرانی که ریشه اصلی آن را باید در ضعف مدیریتی و تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی جستجو کرد

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا