ماجرای تحریم-۵| شکست راهبرد «توافق کوتاهمدت با آمریکا» بر افزایش صادرات نفت ایران
اشاره شد که برجام به عنوان یک «توافق کوتاهمدت» نمیتواند ذیل راهبرد بیاثرسازی تحریمها تعریف شود. برای توضیح بیشتر به تجربه قبلی در حوزه فروش نفت و جذب سرمایهگذاری خارجی مراجعه میکنیم.
تا پیش از اجرای برجام، در دولت دهم و یازدهم زیرساختی برای دور زدن تحریمهای نفتی و فروش یک میلیون بشکه نفت در روز مهیا شده بود. طبق آمار اوپک، بعد از امضای برجام صادرات نفت ایران به ۲ میلیون بشکه در روز رسید و اوضاع اقتصادی کشور بهبود یافت.
اما در این دوره، تمامی زیرساختهای دور زدن تحریم نفتی نیز از بین رفته، مستهلک و افشا شدند. بدین ترتیب بعد از خروج آمریکا از برجام، ایران دیگر زیرساختی برای دور زدن تحریم نفتی نداشت و این موضوع سبب شد صادرات نفت ایران به یک میلیون بشکه سابق برنگردد و به حدود ۱۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یابد.
افت شدید صادرات نفت ایران موجب شد که هر آنچه رفاه اقتصادی در ۲ سال اجرای برجام ایجاد شده بود در طول چند ماه از بین برود و نه تنها انتفاع اقتصادی ایران به صفر برسد بلکه از برنامه هستهای خود از عقب بیفتد.
طبق آمار اوپک، میانگین صادرات نفت ایران در دولت یازدهم و دوازدهم با همه فراز و نشیبهایش حدود ۱.۱ میلیون بشکه بوده، یعنی رقمی که در دولت دهم و در دولت سیزدهم بدون برجام به فروش رفته است.
اگر دقت کنید بعد از افت صادرات نفت ایران و با شکلگیری تدریجی زیرساخت دور زدن تحریم، مجددا در همان دولت قبل، میزان صادرات نفت ایران در دوران شیوع کرونا و افت شدید قیمت نفت، افزایش یافت.
در نتیجه توافق برجام در صورت اجرای کوتاهمدت آن نه تنها هیچ مزیتی برای ایران ندارد، بلکه در چارچوب بیاثر کردن تحریم نفتی نیز تعریف نمیشود و اتفاقا زیرساختهای دور زدن تحریم ایران را نیز از بین میبرد. اما اگر با اخذ تضمین بتوان عمر حیات برجام را افزایش داد معادلات تغییر میکند.