ماجرای تحریم-۳| دو دلیل آمریکا برای تحریم نفتی ایران که ربطی به سیاست جمهوری اسلامی ندارد
از سال ۲۰۱۲ و با افزایش شیب تولید نفت شیل آمریکا، وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس کاهش یافت و به تدریج تا سال ۲۰۱۸ به صفر رسید. حال برای آمریکایی که میخواهد برای نفت شیل خود بازاریابی کند چه چیزی جذابتر از تحریم نفتی ایران و حذف نفت این کشور از بازار جهانی نفت.
در دوره اول تحریم که وابستگی غرب به نفت خلیج فارس به صفر نرسیده بود، آمریکا معافیت صادرات یک میلیون بشکهای برای نفت ایران لحاظ کرد که این معافیت با افزایش تدریجی تولید نفت شیل تا سال ۲۰۱۸ به صفر رسید و دیدیم که در دوره ترامپ هیچ معافیت نفتی به ایران داده نشد.
حال که ایران نقش قبلی خود را در تامین نفت جبهه غرب از دست داده و این موضوع باعث تحریم این کشور شده، راهکار مواجهه با تحریم چیست؟ مذاکره با آمریکا برای تداوم نقش قبلی به صورت موقت یا تعریف و ایجاد نقش جدید که منجر به بیاثرسازی تحریم میشود؟ طبیعتا گزینه دوم پاسخ به این مسئله است.
اما حذف کامل نفت ایران از بازار نفت تنها با انگیزه بازاریابی برای نفت شیل آمریکا نبود و از سال ۹۸ به بعد انگیزه مهم دیگری نیز بر تحریم نفتی ایران اضافه شد. بدین صورت که پرونده صادرات نفت ایران نه فقط پرونده بین ایران و آمریکا، بلکه بخش مهمی از پرونده آمریکا-چین نیز شده بود.
در حال حاضر هیچ اولویتی برای آمریکا مهمتر از مسئله مهار چین نیست. این موضوع بارها در اسناد امنیت ملی آمریکا تکرار شده است. یکی از جدیترین مسائل مرتبط با ایران، کاهش تسهیم صادرات نفت به چین است. یعنی آمریکا به دنبال این است که تا حد ممکن از تنوع مبادی صادرات نفت به چین کاسته شود.
شاید یکی از دلایلی که چینیها خرید نفت از دولت شرقستیز روحانی را هیچگاه قطع نکردند نیز ناظر به همین نقشه آمریکا باشد به طوریکه بنابر گزارشات داخلی و خارجی، روند صعودی صادرات نفت ایران به چین از همان دولت ترامپ و با وجود شیوع کرونا در جهان و کاهش تقاضا آغاز شد.
پس تحریمهای نفتی علیه ایران به دو دلیل «بازاریابی برای نفت شیل» و «مهار چین توسط آمریکا» اعمال شده است. طبیعتا در چنین شرایطی تنها گزینه پیشروی ایران، ایجاد نقش جدید در زنجیره اقتصاد جهانی است که البته برجام یا معامله با آمریکا نیز میتواند ذیل این گزینه به عنوان یک «تاکتیک» و نه «راهبرد» پیگیری شود.