روسیه گاز را به روبل فروخت، چرا ایران نفت را به ریال نمیفروشد؟
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «سیاستهای اقتصادی روسیه در مقابله با تحریم و درسهایی برای ایران» به موضوع فروش روبلی گاز روسیه و پیشنهاد فروش ریالی نفت ایران پرداخت.
پس از رسانهای شدن این اقدام روسیه، افراد زیادی در داخل کشور ممنوعیت صادرات ریالی در ایران را یک خطای راهبردی سیاستگذار عنوان کردند. سؤال اینجاست که آیا این راهکار نیز برای ایران میتوانست راهگشا باشد؟
در پاسخ به این سوال باید دقت کرد که روسیه صادرات با روبل را نه برای همه کالاهای صادراتی بلکه صرفاً برای صادرات گاز مجاز کرده است و این نکته خود برای پاسخ معتبر به سؤال پیش گفته بسیار راهگشاست که چرا روسیه این صادرات روبلی را به همه کالاهای صادراتی خود تعمیم نداده است.
در واقع روسیه از الزام واردکنندگان اروپایی گاز طبیعی روسیه به پرداخت روبل دو هدف تضمین بازگشت ۱۰۰ درصد ارز حاصل از صادرات گاز و رفع مشکلات نقل و انتقال بینالمللی پول را دنبال میکند.
این اقدام موجب تفاوت معناداری در تقاضای روبل یا همان عرضه ارز در بازار نشده است زیرا اروپاییها یورو را به بانک گازپروم پرداخته و در ازای آن روبل دریافت میکنند کما اینکه اگر شرکت گازپروم ۱۰۰ درصد ارز حاصل از صادرات خود را در بازار ارز مسکو به فروش برساند دقیقا همین اتفاق میافتاد.
با این حال موفق بودن این سیاست در تحقق دو هدف ذکر شده مدیون وابستگی بالای اروپا به گاز روسیه است که قدرت چانهزنی
بالایی به روسیه داده است. طبق آمار بانک مرکزی روسیه، مقصد ۷۰ از گاز صادراتی روسیه به کشورهای غیرهمسو با روسیه است.
از آنجا که این کشورها در عین نیاز شدید به این منبع انرژی جایگزینی برای آن ندارند، ناگزیر از خرید گاز از روسیه هستند. در واقع نیاز غیرقابل جایگزین کشورهای اروپایی موجب موفق بودن این اقدام بوده است.
چنانکه اتحادیه اروپا بدون نگرانی در بسته ششم تحریمی واردات نفت و فرآوردههای نفتی روسیه را تحریم کرده است، زیرا جایگزین کردن نفت و فرآوردههای نفتی روسیه برای اروپا بسیار آسانتر است. به همین دلیل روسیه فروش نفت خود را همانند گاز به خرید روبلی منوط نکرده است.
بدیهی است که در تجربه تحریمی ایران این میزان از وابستگی غرب به نفت و فرآوردههای نفتی ایران وجود نداشت. موارد خاص نظیر نیاز عراق به صادرات گاز و برق ایران بیشترین مشابهت را با تجربه روسیه دارد، اما با این حال نمیتوان آن را اهرم فشاری بر ایالات متحده دانست تا بتواند هدف اتصال به نظام مالی بینالمللی را برای ایران حفظ کند.
با این همه طبعاً الگوبرداری از روسیه در این خصوص به ملاحظات اقتصاد سیاسی بینالملل مرتبط خواهد شد کما اینکه روسیه نیز الزام مزبور را منحصر به کشورهای غیرهمسو با خود کرده است.
همچنین بین سیاست اعمالی روسیه و موضوع صادرات ریالی مطرح در ایران از منظر بازگشت ارز حاصل از صادرات تفاوت جدی وجود دارد. سیاست روسیه به معنای اطمینان از بازگشت ۱۰۰ درصد ارز حاصل از صادرات است درحالیکه در مدل مطرح در ایران به طور کلی بازگشت ارز حاصل از صادرات به چرخه اقتصادی کشور نفی میشود.
بدین صورت که صادرکننده یا واردکننده خارجی ارز را در بازار غیررسمی داخل یا خارج کشور به متقاضیان غیرمجاز با مصرف قاچاق یا خروج سرمایه یا نظایر آن واگذار میکند و در مقابل آن ریال دریافت مینماید.
از این رو با این توضیح صادرات ریالی مطرح در ایران هیچ ارتباطی با تجربه روسیه در خصوص سیاست الزام به پرداخت ارزش گاز صادراتی به روبل ندارد و برخلاف آثار مثبت این تجربه در اقتصاد روسیه توصیه به صادرات ریالی را میتوان خطرناک ترین و در عین حال غلطترین توصیه به مقام ارزی ایران تلقی کرد.